حجت الاسلام کافی: مهمترین ساحَت تربیت از منظر اسلام و قرآن، ساحت «تربیت ایمانی» است.
هشتاد و نهمین کرسی ترویجی مؤسسهٔ پژوهشی فقه نظام با موضوع «بررسی فقهی وظیفهمندی والدین نسبت به تربیت ایمانی فرزندان» ۱۹ دیماه ۱۴۰۲ در سالن نشستهای مؤسسه برگزار شد.
- ارائهدهنده: حجت الاسلام یاسر کافی؛ استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم و پژوهشگر گروه فقه نظام تربیت مؤسسهٔ پژوهشی فقه نظام
- ناقد: حجت الاسلام و المسلمین ابوالقاسم مقیمی حاجی؛ استاد دروس خارج حوزه علمیه قم و معاون پژوهش حوزههای علمیه
- دبیر علمی: حجت الاسلام محمد حسین غلامرضایی
در این جلسه ارائهدهنده بیان کرد: مهمترین ساحت تربیت از منظر اسلام و قرآن، ساحت «تربیت ایمانی» است.
تربیت، مطابق با تعریف مشهور عبارت است از:
«مجموعه فعالیتهای مربی برای یاریرسانی به متربّی، برای رسیدن به تکامل»
و ایمان، یک امر قلبی، متأثر از آگاهی و تفکر انسان و خارج از حیطهٔ عمل است.
ایمان، تصدیق قلبی است که موجب ایجاد گرایشهایی در انسان میشود. بنابر این دو تعریف، «تربیت ایمانی» عبارت است از «زمینهسازی برای تأثیر در جهتگیریها و گرایشهای متربّی در اعتقاد به خداباوری و مبدأ و معاد.»
وی در ادامه، ادله مطرحشده برای اثبات وظیفهمندی والدین در تربیت ایمانی فرزندان را به دو دستهٔ ادلهٔ عامّه و خاصّه تقسیم کرد.
ادله عامه عبارتاند از:
- آیه وقایه
- آیه ائتمار
- آیه مضاره
- حدیث مسؤولیت والدین
و ادله خاصه عبارتاند از:
- پنج طایفه از روایات
- سیرهٔ انبیا
- قیاس اولویت
- استدلال مقدّمبودن تربیت اعتقادی بر تربیت عبادی.
وی افزود: برخی از این ادله اثبات میکنند که تربیت ایمانی فرزندان در خصوص عقایدی واجب است که مطابق شرع، باور به آنها فی نفسه واجب است؛ ولی در خصوص عقایدی که باور به آنها فی نفسه استحباب دارد، مستحب میباشد.
در ادامه حجت الاسلام و المسلمین مقیمی، ۹ نقد را به محتوای ارائه شده بیان کرد:
نقد اول: تبیین حقیقت ایمان: آیا حقیقت ایمان مطابق با تعریف مشهور، یک امر قلبی صرف و بدون تقیّد به کنش و عمل انسان است یا اینکه ایمان، یک باور است که کنش جوانحی در پی دارد و گرایشهایی را ایجاد میکند؟
در فقه، مسائل مختلفی را سراغ داریم که در آنها تکلیف به یک امر جوانحی مثل: نیت، نذر، تصورات و... تعلق گرفته است و این واقعیت نشان میدهد که امور جوانحی نیز اختیاری هستند؛ لذا باید گفت ایمان، یک باور است که کنش نفسانی در پی دارد و گرایشاتی را ایجاد میکند.
نقد دوم: تعریف تربیت که بیان شد تعریف مشهور و تعریف آیت الله اعرافی نیست بلکه تربیت در این تعاریف، «فرآیند تدریجی» است نه «مجموعه فعالیتها»
نقد سوم: در مقاله، تمایز و تفاوت «تربیت اعتقادی» با «تربیت ایمانی» مشخص نشده است.
نقد چهارم: در این مقاله، وظیفهمندی پدر و مادر ملازم با هم فرض شده و تمامی ادله، بر مادر هم تطبیق شده است؛ ولی این مطلب که مادر نیز وظایف تربیتی داشته باشد محل تردید است و در هر دلیل باید از لسان آن دلیل برای اثبات وظیفهمندی مادر در تربیت ایمانی فرزندان شاهد آورده شود.
نقد پنجم، تکملهای است که باید در بحث سندی حدیث منقول از رساله حقوق اضافه شود.
نقد ششم: برخی از روایاتی که به عنوان دلیل آورده شده، دلالت بر مطلب مورد ادعای نویسنده ندارند.
نقد هفتم: در مورد دلیل «اولویت تربیت اعتقادی بر تربیت عبادی» نیاز به تبیینی وجود دارد که قطعی باشد و اولویت ظنی نمیتواند مستند حکم فقهی قرار گیرد.
نقد هشتم: قبل از طرح وجوب تربیت ایمانی فرزندان، باید با نظر به مراحل رشد کودک، ثابت شود که کودک نابالغ، توانایی درک انتزاعیات و مسائل اعتقادی ماوراء الطبیعه را دارد تا بعد از آن بتوان گفت که بر پدر و مادر واجب است وی را به لحاظ مسائل ایمانی تعلیم و پرورش دهند.
نقد نهم: در عنوان مقاله از عنوان کلی «فرزندان» استفاده شده است و مشخص نشده که مقصود از آن، فرزندان بالغ است یا نابالغ و یا این که فرزندان قبل از سن تمییز هم مدّ نظر هستند یا تنها فرزندان بعد از سن تمییز منظور است؟