پژوهشگاه فقه نظام
پژوهشگاه فقه نظام

عید سعید غدیر فرخنده باد

تاریخ انتشار: 1404/3/24

خداوند، آن یکتای بی‌انباز، اراده فرمود، انسان را از سرگردانی، پریشان‌حالی و شوم‌فرجامی، برهاند و غبارها، تیرگی‌ها و تاریکی‌ها را بزداید و راه‌ها و ارزش‌های از یادرفته را به یاد او بیاورد.

اراده فرمود، نبوت‌ها، ارزش‌های وحیانی-انسانی را احیا کند و انسان گم‌کرده‌راه را، که در پراکندگی، آسیمه‌سری و دورشدگی از کانون نبوت‌ها، در تاریکی‌ به‌سر می‌برد، به راه بیاورد و از بی‌راهه‌روی‌های خسته‌کننده و دل‌مردگی‌آور نجات‌اش بخشد.

خداوند، کسی را برای گستراندن مکرمت‌های اخلاقی و فضیلت‌های روحی و رشد و بالنده‌سازی و کمال‌بخشیِ انسان برگزیده که خود، برترین مکارم اخلاقی را دارا بود.

خداوند در آغاز بعثت، خطاب به محمد (ص) برگزیدهٔ خود، که رسالت برافراشتن پایه‌های مکارم اخلاقی و مکرمت انسانی را، برعهده‌اش گذارده بود، می‌فرماید:

و انک لعلی خلق عظیم

به‌راستی که تو برخُلق و خوی بس‌بزرگی هستی

محمد، ساخته و پرداخته شده بود و در کارگاه صیقل‌گری الهی، سخت، صیقل خورده بود.

محمد (ص) پیش از برگزیده‌شدن از سوی خداوند، همه‌گاه، در راه کمال می‌پویید و درنگ و درنگریستن در آیات الهی را، بس‌ خوش می‌داشت و در این درنگریستن‌ها و درنگ‌ها و اندیشیدن‌ها، روح‌اش، بال به پرواز می‌گشود.

محمد (ص) به آسمان، ستارگان و زمین می‌نگریست و دربارهٔ مردمانی که روزگار می‌سپردند، با سبک‌ها و روش‌ها، فکرها وعقیده‌ها، نگاه‌‌ها و درون‌های گوناگون، می‌اندیشید تا بر ژرفای شناخت خود از آیات الهی بیفزاید و حوزه‌ٔ شناخت از انسان را بگستراند.

در این سِیر از جان، به کوی جانان، و ژرف‌کاوی آیات الهی، روزبه‌روز، در برابر بزرگی، شکوه و جلال حق، خود را کوچک و کوچک‌تر می‌دید و فروتنانه و خاشعانه، فرمانبردار امر و نهی الهی می‌شد و ارادهٔ الهی را، بر ارادهٔ خود، در همه آنات حیات و زندگی حاکم می‌کرد.

اخلاق نیک او، آن‌به‌آن، قلمرو دل‌ها را درمی‌نوردید و شکوه می‌آفرید.

جام خرد او، آن‌به‌آن، لبالب‌تر می‌شد:

و کان اعقل الناس و اکرمهم.

این سیر زیبا و اوج‌گیری آفاقی و انفسی، روزبه‌روز، چشم‌نوازتر می‌شد تا بر چکاد چهل، درخشید و پیوند بین او، که بنا بود از سوی رب جلیل، آفریدگار جهان و جهانیان، به پیامبری برانگیخته شود و انسان را به آبشخور حیات جاودان، فرود آورد و بین آن که بنابود، با جان و دل، آن برگزیده را یاری کند و در همه آنات حیات، مشعل رسالت او را فروزان نگه دارد، پیوند آسمانی و عرشی بود.

دست قدرت‌مندی، حکیمانه،‌ دل علی (ع) را در کودکی، به دل محمد ص پیوند زد و کانون مهر و مهرورزی را بین آن دو شعله‌ور ساخت، تا در آینده، کانون دل‌ها را شعله‌ور سازند و در پرتو آن، انسان‌را از تاریکی‌ها به‌در آورند و به سوی کمال، به حرکت دربیاورند.

جبرئیل در آن اوج، به فرمان آفریدگار هستی، بر قاف سینه‌ او، فرود آمد، فرودآیی که جهان را رخشاند.

خداوند، اراده کرده بود، در این روزان سختِ ساختن و پرداختن و صیقل‌گری روح او، پیش از برگزیدگی و فرمان‌یابی برای بیدارسازی خلقان و گستراندن مکرمت‌های انسانی و اخلاقی در مزرعهٔ دل‌ها، کودکی را هم‌نفس، انیس،‌ همدل و همراه او سازد.

این پیوند بین محمدبن‌عبدالله‌بن‌عبدالمطلب و پسرعموی وفادارش، علی‌بن‌ابی‌طالب‌بن‌عبدالمطلب، بنیان استوار و گسل‌ناپذیر آینده را گذارد.

این پیوند مقدس و مبارک از آن زمانی شروع شد که قحطی، مکه را فراگرفته بود و مردمان در سختی، روزگار می‌گذراندند.

ابوطالب، در تنگنا قرار گرفته بود. فرزندان بسیار و زندگی سخت.

محمدص چاره‌ای اندیشید و این چاره‌اندیشی را با عباس، عموی خود، در میان گذارد.

بنا شد، به نزد ابوطالب بروند و از خواسته خود با آن بزرگوار، سخن به‌میان آورند.

گفتند: سرپرستی فرزندان‌ات را در این روزگار سخت، به ما واگذار. ابوطالب گفت: عقیل را برای من بگذارید و علی و جعفر را ببرید.

محمد، علی را برگرفت و عباس، جعفر را.

علی، از این دوران، این‌سان سخن می‌گوید:

محمدص مرا که کودکی بیش‌نبودم، در کنارش می‌گرفت و به‌سینه‌اش می‌چسباند و در رختخواب خود می‌خوابانید. بدن‌اش با بدنم تماس داشت و از بوی خوش بدن‌اش، برخوردارم می‌کرد.

چندان کوچک بودم که غذا را خود نخست در دهان نرم می‌کرد و سپس در دهان من می‌گذاشت.

او، سخنی به گزافه و دروغ از من نشنود و کاری ناشایسته از من ندید.

علی، همه‌گاه با محمد بود. به گفته خود حضرت: بسان شتربچه‌ای که مادرش را دنبال می‌کرد.

در این دنباله‌روی و پای جای پای او گذاردن،‌ نشانه‌هایی از اخلاق نیک آن بزرگوار، برای علی افراشته می‌شد و فرمان می‌یافت آن‌ها را پاس بدارد.

در حرا، که محمدص، به نیایش می‌پرداخت و راز و نیاز با خدا، با او بود، همراه و مونس.

در گاه فرودآمدن فرشته وحی، ناله‌ای می‌شنود.

از محمد می‌پرسد این صدا چیست؟

حضرت می‌گوید: این ناله شیطان است. از این‌که پیروی بشود، ناامید گردیده،‌ این‌سان ناله می‌کند، دور می‌شود.

ای علی، تو آن‌چه را من می‌شنوم، می‌شنوی، آن‌را که من می‌بینم، می‌بینی، جز این‌که تو پیامبر نیستی، بلکه وزیر و یاور من در امر رسالت و بر مسیر خیر و صلاح هستی.

علی در کودکی، شهد علم و دانش را از محمد می‌چشید و روزبه‌روز می‌بالید و گام در راه کمال می‌گذاشت و پس از برانگیخته‌شدن محمدص به رسالت، افتخار یافت، وزیر و یاور پیامبر در امر رسالت باشد.

محمدص پس از آن که به رسالت برانگیخته شد، فرمان یافت تا عشیره‌اش را به پذیرش اسلام فرابخواند.

رسول خدا، بنی عبدالمطلب را میهمان کرد. در این میهمانی به ایشان فرمود: من به رسالت برانگیخته شده‌ام، در این امر مهم، چه کسی مرا یاری می دهد.

در این جمع، تنها علی برخاست و ایمان خود را به آن حضرت ابلاغ کرد. بدین‌سان وزیر و یار و کمک‌کار حضرت در امر رسالت گردید.

رسول خدا (ص) در دعایی از خداوند خواست:

خداوندا! من همان را می‌گویم که برادرم موسی گفته است:

واجعل لی وزیرا من اهلی

بارخدایا! از خانواده‌ام، برادرم علی را وزیر و یاور من قرار ده، پشتم را به او محکم گردان.

برای همگان جایگاه علی‌بن‌ابی‌طالب، روشن بود؛ زیرا رسول خدا (ص) برای اصحاب، از جایگاه علی (ع) و جانشینی او، سخن به‌میان آورده بود.

تا این‌که آن روز سرنوشت‌ساز برای امت اسلامی پیش آمد؛ روزی که بایستی سرنوشت آیندهٔ امت اسلامی در آن رقم بخورد و مدار و محور حرکت، به‌روشنی شناسانده شود؛ زیرا اگر این مدار و محور، شناسانده نمی‌شد و همگان بر این مدار، با جان و دل، به حرکت در نمی‌آمدند، امت اسلامی، از هم فرومی‌پاشید، دچار سرگردانی و حیرت می‌گردید و پراکندگی و جدایی روح‌ها، از توان و نیروی مسلمانان می‌کاست و دشمن را بر آنان چیره می‌گردانید.

روایت شده است:

محمد(ص) فرمان یافت تا علی را به جانشینی خود و حکومت بر مردم برگزیند و آنان‌را از ولایت علی (ع) آگاه سازد.

اما رسول خدا بیم آن‌را داشت که شماری بپندارند محمد به خاطر علاقه‌مندی به پسرعمویش، به شناساندن او برای این مقام، دست یازیده است و این انتصاب و گزینش، نه از روی شایستگی علی که از روی خویشاوندی است.

تا این‌که خداوند به او فرمان داد:

يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ...

ای پیامبر آن‌چه را از سوی پروردگارت، به تو فرمان داده شده، به مردم برسان، که اگر این کار را انجام ندهی، رسالت او را به‌جای نیاورده‌ای. و خداوند تو را از شرّ مردمان، در امان خواهد داشت.

این آیه شریفه، به هنگام بازگشت رسول خدا از حجة الوداع، در محل غدیر خم، منزل‌گاهی به نام جحفه، به رسول خدا نازل گردید.

پس از نزول آیه در منزل جحفه، جای جداشدن راه‌های مدینه، مصر و شام، رسول خدا(ص) فرمان داد: همه کاروانیان از حرکت بازایستند. پیش‌رفتگان را فراخوانند برگردند و همه در انتظار بمانند تا کاروان‌هایی که واپس‌مانده‌اند، فرا برسند.

رسول خدا (ص) پس از گذراندن نماز، به خطبه برخاست، خدای را حمد و سپاس گفت و به مردم پند و اندرز بسیار داد، تا این‌که فرمود:

... من پیش از شما از دنیا چشم فرومی‌بندم و شما کنار حوض کوثر، بر من وارد می‌شوید.... من در آن هنگام از دو چیز گران‌بها، که در میان شما به امانت گذارده‌ام، خواهم پرسید. پس دقت کنید پس از من با آن دوچیز چگونه رفتار خواهید کرد.

۱.کتاب خدا... آن‌را نیکو نگه دارید و دستورهای آن‌را به‌کار بندید و آن‌را به چیزی عوض نکنید، که گمراه خواهید شد.

دیگری عترت و اهل بیت من است.

خدای لطیف، مرا آگاه کرده است که این دو، از یکدیگر جدا نمی‌شوند، تا در کنار حوض کوثر، بر من وارد شوند...

آن‌گاه فرمود:

آیا می‌دانید، من از همه مؤمنان برخودشان سزاوارتر و مقدم‌تر هستم.

همه بانگ برآوردند:

بله، ای رسول خدا

باز پرسید:

آیا می‌دانید من از همه مؤمنان، بر خودشان سزاوارتر و مقدم‌تر هستم.

همه بانگ برآوردند:

بله ای رسول خدا

پس دست علی را گرفت و بلند کرد، آن‌گاه فرمود:

ای مردم! خداوند مولی و سرور من است و من مولی و سرور شما هستم... پس هر کس را که من مولای او هستم، علی مولای او خواهد بود.

سپس دست به دعا بلند کرد:

بارخدایا! دوستاران او را دوست بدار و دشمنان او را دشمن شمار. یاری‌کننده او را یاری کن و خوارکننده‌های او را خوار گردان. دوست بدار، هر کس او را دوست بدارد و خشم گیر بر آن کس که بر او خشم گیرد.

راوی می‌گوید:

هنوز محمد(ص) و علی(ع) از هم جدا نشده بودند که این آیه شریفه بر پیامبر (ص) نازل شد:

الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا

امروز بر شما، دین‌تان را کامل کردم و نعمت‌ام را بر شما تمام کردم و دین اسلام را برای‌تان پسندیدم.

آن‌گاه رسول خدا فرمود:

الله اکبر بر اکمال دین و اتمام نعمت وخشنودی خداوند به رسالت من و ولایت علی.

نام محمد(ص) و علی(ع) همیشه بر سینه‌ها و دل‌ها تابنده بادا و راه‌شان پررهرو.