پژوهشگاه فقه نظام
پژوهشگاه فقه نظام

ولادت مولا علی علیه السلام

تاریخ انتشار: 1403/10/25

پاینده بادا و باشکوه، راه فرزندان شرک‌ستیز و بت‌شکن ابراهیم،‌ محمد مصطفی و علی مرتضی

کعبه، علی را در آغوش کشید و به مِهر، در خود فشرد.
علی، فرزند ابراهیم و اسماعیل بود و کعبه یادگار جاودان آن دو معمار بزرگ.
علی، از این نقطه، بایستی چشم به هستی می‌گشود، تا بر این مدار، بشکفد، ببالد، به اوج خرد دست یابد، در دانش،‌ سرآمد همروزگاران گردد که همراه و همراز محمد ص شود، یار و بازوی توانمند او که رسالت ابراهیمی داشت و بایستی ارکان آیین ابراهیم را در این عصر برمی‌افراشت.
عصر، عصر فرزندان ابراهیم بود، عصر بت‌شکنان و شرک‌ستیزان و برفرازندگان پایه‌های آیین ابراهیمی. محمد ص در عام الفیل، از مادر، زاده شد؛ پنجاه و پنج شب، پس از یورش ابرهه به خانه خدا. با گذشت سی سال از این رویداد، در سی‌سالگی محمد ص، علی ع بر گاهوارهٔ گیتی قرار گرفت، روزهایی که جهان به آستانه دگرگونی بزرگ نزدیک می‌شد.
در این سال‌ها و روزها، هنگام‌های نزدیک به بعثت، علی در مدرسه محمد ص درس‌ها آموخت و تجربت‌ها اندوخت، در بوتهٔ تربیت نبوی قرار گرفت، فولاد آبدیده شد و برای روزگاران سخت و کارهای بزرگ آماده.
خود می‌گوید:
«در پی او [محمّد] بودم چنان‌که شتربچه در پی مادر. هر روز برای من از اخلاق خود، نشانه‌ای بر پا می‌داشت و مرا به پیروی آن می‌گماشت.» خ ۱۹۲
علی، هرچه بیش‌تر می‌بالید، با راهنمایی‌ها و تربیت‌ها و درس‌آموزی‌های محمد ص به نگاه‌های افق‌گشای محمد ص نزدیک‌تر می‌شد و بوی خوش و عطر دلاویز نبوت، روح‌اش را می‌نواخت،‌ اوج می‌داد و بر گستردگی و ژرفای نگاه‌اش می‌فزود و مشتاقانه جام وجودش را به چشمهٔ جان محمد ص فرو می‌برد و از آن کأس جان‌افزا می‌نوشید و سرزندگی می‌یافت و این باور در جان‌اش شکوفان می‌شد که راه محمد، راه حیات سرمدی است و زندگی جاودانه با پرتوگیری آن‌به‌آن، از سیره و زندگی الهی محمد، به حقیقت می‌پیوندد و بس.
این حالت خود را این‌سان بازگو می‌فرماید:
«هر سال،‌در حرا خلوت می‌گزید، من او را می‌دیدم و جز من، کسی وی را نمی‌دید. آن هنگام، جز خانه‌ای که رسول خدا و خدیجه در آن بود،در هیچ خانه‌ای مسلمانی راه نیافته بود. من سومین آنان بودم، روشنایی وحی و پیامبری را می‌دیدم و بوی نبوت را می‌شنودم.» خ ۱۹۲
بعثت، آغاز می‌شود،‌ دوره‌ای سرّی و آن‌گاه آشکار.
در دورهٔ سرّی،‌محمد، با شمار اندکی، برگزیدگی خود به پیامبری را در میان می‌گذارد و اعلام می‌دارد بر آن‌ام، آیین ابراهیم را زنده کنم و مردمان را از بت‌پرستی و شرک، که تباه‌کننده است و دودمان‌بربادده و سرمنشأ  همهٔ گرفتاری‌ها و فلاکت‌ها و نکبت‌ها بپرهیزانم و دور کنم،‌شرک را در ذهن و فکر آنان بمیرانم و باور به توحید و یکتایی خدا را در «جان» پرهیختگان از شرک، زنده کنم، تا زنده شوند و حیات دوباره بیابند.
علی ده‌ساله، این سخنان سرچشمه‌گرفته از وحی را می‌شنید و به جان می‌نیوشید و با رسول خدا، مخفیانه و به دور از چشم‌‌ها، به درّه‌های مکّه می‌رفت و با حضرت نماز می‌گزارد و رایت خداپرستی را در سرای جان خود می‌افراشت.
آن‌گاه که رسول خدا ص فرمان می‌یابد دعوت خویش را به توحید و پرهیختن از شرک، بت‌پرستی، بدی‌ها، آلودگی‌ها، زندگی حیوانی و لولیدن در مرداب‌های عفن گناه، آشکار سازد، و از نزدیکان و عشیره خود شروع کند:
«و انذر عشیرتک الاقربین»
به علی که همیشه همراه اوست می‌فرماید:
خدا امر فرموده است نزدیکان و خویشان‌ام را به پرستش او بخوانم، گوسفندی بکش،‌ صاعی نان و قدحی شیر فراهم کن.
علی، برابر دستور رسول خدا، خوان میهمانی را می‌گستراند.
میهمانان، پس از آن‌که سیر می‌شوند و از خوردن  دست می‌کشند، محمد بلند می‌شود و مهرورزانه با آنان سخن می‌گوید و اعلام می‌دارد:
ای فرزندان عبدالمطلب،‌گمان ندارم کسی از عرب، برای مردم خود، بهتر از آن‌چه من برای شما آورده‌ام، آورده باشد،‌دنیا و آخرت را برای شما آورده‌ام.
به این ترتیب، برنامه و رسالت الهی خویش را به خویشان، رساند و فرمود: هر کس در این مهم، مرا یاری کند و همراه و همگام من باشد و توحید را بگستراند و از شرک و بت‌پرستی بپرهیزاند و مردمان را به آبشخور آیین ابراهیم که من ادامه‌دهنده آن هستم، فرود آورد، وصی و خلیفه من، در میان شماست؛ همه خاموش ماندند و نتوانستند خود را از باتلاقی که در آن فرو رفته بودند بیرون بکشند؛ علی سکوت را شکست و باورمندانه و آگاهانه و از روی خرد و آینده‌نگری، به‌پا خاست و گفت: ای فرستاده خدا، آن، من‌ام.
پیامبر فرمود: 
علی، وصیّ من و خلیفه من، در میان شماست. سخن او را بشنوید و از او فرمان برید.

محمد، دایره دعوت را می‌گستراند، در فرادید مردمان، در مسجد الحرام، رو به کعبه، نماز می‌گزارد،‌علی، با عشق و شیدایی تمام و از روی باور ژرف، گام در گام‌جای محمد می‌گذارد و پشت سر آن حضرت، به نماز می‌ایستد، نماز شگفتی‌ساز و برهم‌زنندهٔ نظم بی‌هویت‌ساز و خردسوز جاهلی و اعلام انزجار و بیزاری از ایستادن فروتنانه و شکسته‌بال، در برابر بت‌های ناسودمند و بی‌نقش در سرنوشت انسان و بازدارنده از شکوفایی و اوج‌گیری و بنیان‌گذاری زندگی بر اساس دانش و خرد.
علی، در همه عرصه‌های سرنوشت‌ساز و زیر و زبر کننده و پیش‌برندهٔ اسلام و دعوت توحیدی رسول خدا، در آوردگاه‌ها، زیبا و شکوه‌مندانه می‌درخشد، چه آن‌جا که به جای او می‌خوابد و جان‌اش برای سلامتی و رهایی محمد، محبوب خدا، از شرّ کینه‌توزان مشرک، قهرمانانه، عاشقانه و خالصانه روی دست می‌گیرد، چه در نظام‌سازی توحیدی و برافراشتن پایه‌های استوار نظام حق و چه در جنگ‌ها که دوشادوش نبی اکرم، شور می‌انگیزد، حماسه می‌آفریند و شمشیر آخته بر سر سران کفر فرود می‌آورد.
خود می‌فرماید:
«من در خُردی، بزرگان عرب را به خاک انداختم و سرکردگان ربیعه و مضر را هلاک ساختم.
شما می‌دانید مرا نزد رسول خدا، چه رتبت است  و خویشاوندیم با او در چه نسبت است.» خ ۱۹۲
تا این که فرزند رشید ابراهیم، به سال هشتم هجرت، به کعبه وارد شد، بت‌هایی را که در کعبه نهاده بودند، ابراهیم وار درهم شکست. این‌سان مولود کعبه، کعبه را از بت‌ها پاک کرد و این بنای مقدس را برای به خاک افتادن باورمندان در برابر خدای بی‌انباز آماده ساخت.

پاینده بادا و باشکوه، راه فرزندان شرک‌ستیز و بت‌شکن ابراهیم،‌ محمد مصطفی و علی مرتضی