هنیئا لک یا سیّد عزیز، باریابی به آستان باشکوه بندگان خدا و رضوان او

0 0
  • تاریخ : 1403/7/9
  • بازدید : 15
امتیاز 0.00 تعداد رای 0

هنیئا لک یا سیّد عزیز، باریابی به آستان باشکوه بندگان خدا و رضوان او

.

بسم الله الرحمن الرحیم

«يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي»

هان! ای نفسِ آرامش‌یافته، به‌سوی پروردگارت بازگرد، خود خشنود و دیگران به تو خشنود.

پس در میان بندگان من درآی و در بهشت من درآی.

ربّ، که ربوبیت‌اش، در آشکار و نهان عالَم، به‌روشنی جلوه‌گر است، ندا درمی‌دهد:

ای نفس آٰرامش‌یافته، به‌دور از وحشت‌ها و تشویش‌ها، به‌سوی پروردگار خود بازگرد.

این ندا، در محیط و جایی و در دایرهٔ زندگی مردمانی بازتاب می‌یابد که نفس‌های پریشان و وحشت‌زده آن‌را ساخته، پرداخته و فراهم ساخته‌اند.

همان انسان‌هایی که تاریکی شب دیجور، خسته و فرسوده‌شان، و چشمان‌شان را از بردَمیدن فجر صادق بر بسته است، ‌به‌سانی که چیرگی و دامن‌گستری «شرّ» را در برخوردها و به‌هم‌آمیختگی‌های خیر و شرّ، می‌نگرند، درمی‌یابند و احساس می‌کنند؛ امّا ظهور و جلوه‌گری و میان‌داری «خیر» را نمی‌بینند و درک نمی‌کنند و از آن دریافتی ندارند.

سنگینیِ تاریکی، سیاهی و دیجوری شب را احساس می‌کنند و به هیچ‌روی در ناپایداری آن نمی‌اندیشند.

طغیان، سرکشی و میان‌داری طاغیان و تازیانهٔ ستم‌پیشگان را بالای سر خود و دیگران، از نزدیک می‌بینند، امّا از پایان روزگار و تازیانهٔ عذاب آنان، چشم فرومی‌بندند.

اینان، سود و خوشیِ محدود و گذرای خود را، میزان سنجش «ربّ» می‌گیرند و در میان تار و پود علاقه‌ها و دلبستگی‌ها، پر و بال خود را بسته و میدان را برای نفسِ آزمند و گرسنه‌چشم خود، گشوده‌اند و برای خود از محبّت و اتّکال به مال، تکیه‌گاه می‌جویند، تکیه‌گاهی بی‌پایه و دستخوش فنا.

اینان، همین که بند و پیوند این جهان از هم گسیخت و پایه‌های آن فروریخت و طلسم آن دَرهم شکست، در بندهای دوزخ گرفتار آمدند و چهرهٔ ربوبی آشکار گردید، تازه هشیار و متذکّر می‌گردند؛ امّا چه سود.

در این میان و در میانهٔ چنین زندگی و جامعهٔ آشفته و پراضطراب، کسانی بال می‌گشایند و بال در بال ملائک، ‌به‌سوی ربّ عالم و عالمیان،  به پرواز درمی‌آیند که اهل بصیرت و اندیشهٔ استوارند.

«ذی حجر»ها هدف‌ها و قانون‌های جهان را شناخته‌اند و در ژرفای تاریکی‌های زندگی، طبیعتِ همه‌گاه در حال دگرگونی و از حالی به حالی شدن، و اجتماع آشفته، سرچشمهٔ خیر و حیات را دریافته و از تحیّر و درماندگی در کفر و شبهه‌ها رَسته‌اند و راه روشن رُبوبی را، که همان گذر آسان و شوق‌مندانه از دلبستگی‌ها، علاقه‌ها و خدمت به خلق خداست، در پیش گرفته‌اند.

اینان در ایمان به حق، عمل به خیر، از خودگذشتگی، دیگر بر خود گزیدن و گره از کار بندگان خدا گشودن، نفسِ خود را به آرامشی رسانده‌اند که موج‌های بلند و در هم کوبنده و زیر و رو کنندهٔ دردها، مصیبت‌ها و داغ‌ها، ترس‌ها، ‌رُعب‌آفرینی‌ها و‌ ژاژخاییدن‌ها و ژاژلاییدن‌های دشمن، از راه به درشان نمی‌برد و قلب‌هاشان را واژگونه نمی‌سازد.

«لا خوف علیهم و لا هم یحزنون»

اگر ضربه‌های گوناگون و سخت درهم کوبنده، زانوان‌‌شان را بخَماند و رَعشه بر اندام‌شان بیفکند، با یاد و لطف و رحمت «ربّ ودود» دوباره به آبشخور آرامش برمی‌گردند: «الا بذکر الله تطمئن القلوب».

این نفس‌های آرامش‌یافته به خدا و نیوشای دستورها و فرمان‌های او، ندای انگیزاننده و شورآفرین و سراسر مهرآمیز پروردگار خویش را: «یا ایتها النفس المطمئنه» و فرمان آگنده از مهر: «ارجعی الی ربک» را با شعور درونی خود می‌نیوشند و اجابت می‌کنند.

این ندا، در وجود و مسیر حیات و حرکت این «ذی حجر»ها، به‌روشنی بازتاب دارد؛ بازتاب و رَخششی که بسته‌شدگان به زمین، آن‌را درنمی‌یابند، امّا وابستگان به قدرت و جلال «ربّ» و بهره‌مندان از دستاوردهای زلال و ناب ایمان و عمل صالح، همه‌گاه، در انتظار این صَفیرند، تا از قفس آزاد شوند و به سوی «رضوان ربّ» بازگردند، خود خشنود و دیگران نیز از آن بهره‌یابان زلال حق، خشنود: راضیة مرضیة.

چنین کسانی که هماهنگ با نظام رُبوبی‌اند و در سَرّا و ضرّا، خشنود، شایسته باریابی به آستان باشکوه بندگان خداوند و بهشت خاصّ اویند: بهشت رضوان.

طلایه‌دار امّت محمّدی،سیّد شرف و عزّت امّت اسلامی، با جهاد و رویارویی‌های پیاپیوسته با شیطان‌ها و اهریمن‌ها، چپاول‌گرها و درنده‌خوی‌ها، و تباه‌کنندگان حرث و نسل و درهم‌کوبندگان جایگاه والای انسانیت، در درازای عمر شریف، به آستان پرشکوه نفس مطمئنه باریافته بود که بهنگام و در اوج تلاش و جان‌افشانی، در غروبی مقدّس، سرخی شفق را دید و ندای ربّ وَدودِ خود را نیوشید و هماهنگ با نظام ربوبی، اجابت کرد و به میان بندگان شایسته و جهادگر خدا درآمد و رضوان خدا بر او آغوش گشود.

هنیئا لک یا سیّد عزیز، باریابی به آستان باشکوه بندگان خدا و رضوان او


 

منبع:
امتیاز دهید :
به اشتراک بگذارید :

نظر دهید

گزارش